مهمترین بنای میبد ، قلعه تاریخی و قدیمی آن است که ذکر آن در کتب قدیم بدین شرح مذکور افتاده است : روایتی که در تاریخ جدید یزد در باب قلعه میبد آمده بدین شرح است : «اما قلعه در زمان سلیمان پیغمبر علیه السلام ساختند و آن چنان بود که در زمان سلیمان علیه السام ، فارس تختگاه سلیمان بود . چنانکه مشهور و مذکور است سلیمان بفرمود که دیوان ، در کوهی که قابل قلاع باشد به جهت حفظ خزینه ، قلعه بسازند . دال دیو بدین کوه رسید . خبر به سلیمان رسید . فرمود که بر این پشته ، از گل و سنگ ، قلعه حصین دال دیو بسازد . دال دیو به فرمان سلیمان ، قلعه میبد بساخت و چون سلیمان وفات کرد بوم لرزی پیدا شد و اکنون که حصار او کندهاند همچنان سختترین قلاع است و او را قلعه دالان خوانند .»
مطالب تاریخ جدید یزد که در تاریخ یزد و جامع مفیدی هم با تفاوتهای مختصر دیده میشود ، حکایت از قدمت قلعه دارد . مشاهده قلعه و مخصوصاً خشتهای قطور و بزرگ آن خود نیز موید کهنگی آن است . امروزه در محل ، قلعه موجود را با نسبت «دالان» نمیخوانند و نامی است که متروک شده است . این تسمیه قدیم باید ماخوذ از «دال» باشد که نام مرغان بزرگ شکاری از نوع عقاب است . نظیر این اسم به شکل «دالدون» بر کوهی در نزدیک میمند شهر بابک اطلاق میشود . اهمیت قلعه میبد مربوط به عهد سلاطین آل مظفر است که در عمران و آبادی میبد کوشا بودند و قلعه آنجا پناهگاه محلی آنان بود و بنابر قول مولف تاریخ جدید یزد ، محمد بن مظفر در سال 737 «خزینهای که در یزد بود تصرف کرد و لشکر را مرسوم داد و قلعه دالان میبد را عمارت کرد و خندق دور کرد .» بقایای کنونی قلعه میبد ، با وجود خرابیهایی که به مرور ایام بر آن روی آورده دیدنی است و متأسفانه در این سالها به سبب ایجاد خیابان ، قسمتی از آن خراب و تسطیح شده است . قسمتهای مختلف قلعه بر سطح تپهای در چهار طبقه قرار دارد و هر طبقه بر طبقه دیگر اشراف دارد . بنای ارگ آن در مرتفعترین نقطه تپه واقع شده است و یک طبقه هم در قسمت زیر قرار که اتاقکهای کنده شده در دل خاک است از نوع بوکن یا بوکنه . اطراف قلعه ، خندق عظیمی بوده که بعضی قسمتهای آن به باغ تبدیل شده است .